تعداد بازدید 2835 تمرین نویسندگی !
نویسنده	پیام

f44_his ارسال‌ها : 135 عضویت: 10 /4 /1391 محل زندگی: اصفهان سن: 20 تشکرها : 157 تشکر شده : 94

تمرین نویسندگی ! سلام دوستان گل ؛ باتوجه به اینکه این انجمن زیادی زمستونیه!نظرتون چیه یکم داغش کنیم؟ بیاین یه کاری کنیم؛ هرکس چند جمله بنویسه و بعد سه نقطه بذاره تا نفر بعدی بیاد تکملش کنه و همین طور نفر بعدی و .... خب اول خودم شروع میکنم: در باد پاییزی می رقصد... برگی خشک و تنها آهسته می افتد یواشکی از تک و تا بی تو اما همان بهتر که نباشد... امضای f44_his من یک دانشجو هستم... همهء اعضای mokhs.com دانشجو هستن... تو هم بیا...اگه دانشجویی!

شنبه 16 دی 1391 - 11:55

تشکر شده:

saba ارسال‌ها : 68 عضویت: 1 /9 /1391 محل زندگی: تهران تشکرها : 24 تشکر شده : 47	پاسخ : 1 RE تمرین نویسندگی ! بی تو اما.... قدمهایم  را بر روی برگ های خشک و سرد پاییزی می گذاشتم.. و خش خش برگ ها... مرگ آرزوهایم را فریاد می زدند... باد هو هو می کرد... و نفس های تلخ بی تو بودن آزارم می داد. امروز  نیز   با یادت...  لحظه هایم را دفتر تنهایی دل حک کردم... کاش تو بیایی...
دوشنبه 18 دی 1391 - 12:06

f44_his ارسال‌ها : 135 عضویت: 10 /4 /1391 محل زندگی: اصفهان سن: 20 تشکرها : 157 تشکر شده : 94	پاسخ : 2 RE تمرین نویسندگی ! کاش تو بیایی و مرا در آغوش بکشی...و پایان بخشی هر چرا که هست و نیست... کاش... امضای f44_his من یک دانشجو هستم... همهء اعضای mokhs.com دانشجو هستن... تو هم بیا...اگه دانشجویی!
دوشنبه 18 دی 1391 - 16:40

saba ارسال‌ها : 68 عضویت: 1 /9 /1391 محل زندگی: تهران تشکرها : 24 تشکر شده : 47	پاسخ : 3 RE تمرین نویسندگی ! کاش.... بودی و حال و روزم را در نبودنت احساس می کردی... تنها و سر در گریبان در روزهای شروع فصل سرد زمستان، در اتاق سرد و تاریک  اشک هایم در فراغت روانه ی گونه هایم می شوند.. و دریغ از دستی  برای پاک کردن اشکهایم... اینگونه می گذرد احوالم و من بی تو.....
سه شنبه 19 دی 1391 - 23:39

f44_his ارسال‌ها : 135 عضویت: 10 /4 /1391 محل زندگی: اصفهان سن: 20 تشکرها : 157 تشکر شده : 94	پاسخ : 4 RE تمرین نویسندگی ! من بي تو، اسير مشتي قضيه و اثباتم! اسير دغدغه هاي نمره اي و لوس درسي هستم... هواي نبودنت بوي اسارت ميدهد، بو بكش! حس ميكني؟.... امضای f44_his من یک دانشجو هستم... همهء اعضای mokhs.com دانشجو هستن... تو هم بیا...اگه دانشجویی!
چهارشنبه 20 دی 1391 - 10:30

motahare ارسال‌ها : 88 عضویت: 10 /4 /1391 محل زندگی: نصف جهان سن: 20 تشکرها : 136 تشکر شده : 74	پاسخ : 5 RE  حسم را مدتهاست كه از دست داده ام همان روزهاي بعد پاييز همان روزهاي سرد زمستاني سرمايش.. امضای motahare من و دستام عاشق گرافیت و کاغذیم !
چهارشنبه 20 دی 1391 - 11:23

saba ارسال‌ها : 68 عضویت: 1 /9 /1391 محل زندگی: تهران تشکرها : 24 تشکر شده : 47	پاسخ : 6 RE تمرین نویسندگی ! سرمایش... ذره ذره ی وجودم را به قندیل های آویزان تونلی سرد در جاده ی متروکه تبدیل می کند... و من چه بیهوده در هوایت بی تابی می کنم... و چقدر...
چهارشنبه 20 دی 1391 - 16:49

yas ارسال‌ها : 111 عضویت: 10 /9 /1390 محل زندگی: تهران سن: 24 شناسه یاهو: mohammad.irrap تشکرها : 25 تشکر شده : 40

پاسخ : 7 RE تمرین نویسندگی ! و و و و صب کن الان میگم و و و آها یادم اومد و چقدر اینجا ساکته آدم خسته میشه اصلا به انجمن نمیخوره غیافش؟؟ اعصابم داغونه از همه چی چرا به خاطر گناه نکرده وارد این دنیای پر از درد شدم ؟؟؟ ها نگو هیچی نگو اصلا چرا من اینقدر چرت میگم من خیلی.... امضای yas _______________________ www.IranYas.Tk          : my site mohammad.irrap    :my ID yahoo My E-mail :       mohammad.irrap[@]yahoo.com

شنبه 23 دی 1391 - 18:09

saba ارسال‌ها : 68 عضویت: 1 /9 /1391 محل زندگی: تهران تشکرها : 24 تشکر شده : 47	پاسخ : 8 RE تمرین نویسندگی ! من خیلی... از واژه های غم آلود و غمناک بیزارم... من از این چه کنم ها ... و ای کاش ها.. متنفرم... نمی دانم روزی خواهد  آمد که  رویاهای تو را  بخوانم.... نمی دانم آن روز کدامین روز هفته و کدامین ساعت از سال باشد..... و نمی دانم آیا تو ...
شنبه 23 دی 1391 - 21:36

f44_his ارسال‌ها : 135 عضویت: 10 /4 /1391 محل زندگی: اصفهان سن: 20 تشکرها : 157 تشکر شده : 94	پاسخ : 9 RE تمرین نویسندگی ! و نمیدانم آیا تو بی قراری را در نگاهم دیدی؟ هنگامی که به صندلی خالی رویرویم زُل زده بودم؟ و نمیدانم آیا تو سردی دستهایم را چشیدی؟ وقتی در زمستان نبودنت به آنها ها می کردم... بگو؛ خسته ام از این سکوت.... امضای f44_his من یک دانشجو هستم... همهء اعضای mokhs.com دانشجو هستن... تو هم بیا...اگه دانشجویی!
دوشنبه 25 دی 1391 - 13:54

saba ارسال‌ها : 68 عضویت: 1 /9 /1391 محل زندگی: تهران تشکرها : 24 تشکر شده : 47	پاسخ : 10 RE تمرین نویسندگی ! خسته ام از این همه بغض در گلو مانده.... خسته ام از این حرف های ناتمام عاشقانه.... خسته ام از این همه انتظار تلخ... خسته ام... خسته .... و من در این خستگی و تنهایی تنها و تنها تو را می جویم... تا شاید مرهمی باشی بر زخم های خستگی ام... بیا...
سه شنبه 26 دی 1391 - 16:42